زن در هم شکسته (La Femme Rompue) اثری از سیمون دوبووار، نویسنده، فیلسوف و فمینیست برجسته فرانسوی، یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر است که با نگاهی عمیق و نافذ به روابط انسانی، بحران‌های زنانه، و مفهوم آزادی فردی می‌پردازد. این کتاب مجموعه‌ای از سه داستان بلند است که هر یک با روایتی مستقل، زوایای مختلفی از تجربه‌های زنانه در مواجهه با زندگی، عشق، و تنهایی را به تصویر می‌کشد. دوبووار با قلمی صریح، صمیمی و گاه دردناک، مخاطب را با واقعیت‌هایی روبرو می‌کند که بسیاری از آن‌ها هنوز به شکلی آشنا و ملموس باقی مانده‌اند.
داستان اول: سنِ شکیبایی
داستان اول از زبان زنی روایت می‌شود که در آستانه پیری، با احساس بیهودگی و طردشدگی روبرو است. او در خلوت خود، زندگی گذشته‌اش را مرور می‌کند و سعی دارد معنا و دلیلی برای ادامه زندگی پیدا کند. این داستان، تصویری عمیق از زنانی ارائه می‌دهد که در سایه وظایف خانوادگی و نقش‌های اجتماعی، هویت خود را از دست داده‌اند و با بحران وجودی مواجه می‌شوند. دوبووار در این روایت، پیری و گذر زمان را به عنوان واقعیتی اجتناب‌ناپذیر به تصویر می‌کشد که همراه با حسرت‌ها، افسوس‌ها و تأملات فلسفی درباره زندگی است.
داستان دوم: یک مرگ بسیار آرام
این بخش از کتاب، روایتی از بیماری و مرگ مادر نویسنده است و از نزدیک‌ترین و شخصی‌ترین تجربه‌های سیمون دوبووار الهام گرفته شده است. در این داستان، دوبووار با نگاهی فلسفی و عاطفی به موضوع مرگ، رابطه مادر و دختر، و مواجهه با از دست دادن عزیزان می‌پردازد. او با قلمی ظریف و در عین حال قاطع، احساساتی چون عشق، رنج، و احساس گناه را در این رابطه پیچیده کاوش می‌کند و خواننده را به تأمل درباره معنای زندگی و مرگ وامی‌دارد.
داستان سوم: زن در هم شکسته
این داستان، که نام کتاب از آن گرفته شده است، ماجرای زنی میانسال به نام مونیک را روایت می‌کند که پس از خیانت همسرش، دچار بحران عمیقی در زندگی خود می‌شود. مونیک که زندگی‌اش را وقف همسر و فرزندانش کرده بود، با خیانت او ناگهان با خلأ هویتی و معنایی روبرو می‌شود. دوبووار با ترسیم دقیق احساسات و افکار مونیک، از خشم و ناامیدی تا تلاش برای بازسازی خود، روان‌شناسی زنی را به تصویر می‌کشد که در جستجوی معنا و استقلال است. این داستان نقدی بر نظام‌های اجتماعی و فرهنگی است که زنان را در نقش‌های محدود و وابسته محبوس می‌کنند و در عین حال، تأملی بر قدرت، ضعف و پیچیدگی‌های انسانی.
درون‌مایه‌ها و پیام‌ها
سیمون دوبووار در زن در هم شکسته به شکلی هنرمندانه و عمیق، دغدغه‌های فلسفی و اجتماعی خود را با روایت‌هایی زنده و پر احساس ترکیب کرده است. او در هر سه داستان، پرسش‌هایی بنیادین درباره هویت، آزادی، عشق، پیری، و مرگ مطرح می‌کند. دوبووار همچنین به نقد روابط نابرابر جنسیتی و فشارهای اجتماعی‌ای می‌پردازد که زنان را به سازگاری و انطباق با انتظارات مردسالارانه وامی‌دارد.
این اثر، همچون دیگر نوشته‌های دوبووار، از خواننده می‌خواهد که به جای تسلیم در برابر محدودیت‌ها و کلیشه‌ها، زندگی خود را با آگاهی و آزادی بیافریند. زن در هم شکسته، در عین حال که داستان‌هایی شخصی و انسانی را روایت می‌کند، تأملی فلسفی و اجتماعی بر وضعیت زنان در جامعه نیز ارائه می‌دهد و همچنان اثری تأثیرگذار و ماندگار باقی مانده است.