زندگینامه مصداق
حفیظ الله مصداق فرزند میرمحمد، درسال 1364 هجری آفتابی، در دهکدهای " زرهیچ " شهرستان خواهان استان بدخشانِ افغانستان، متولد شد. نخستین گامهایش را برای آموزش، به سوی مسجد دهکده " زرهیچ " گذاشت و دروس ابتدایی را درحد آشنایی با الفبای زبان، از پدرش فراگرفت و سپس بهخوانش کتابهای معروف درسی در دهات افغانستان،(حافظ و بیدل ) پرداخت. پس ازآن، به شاگردی مولوی « نورمحمد » ازعلمای معروف ولسوالی خواهان رسید و مدت هشتسال ازعلم و معرفت وی بهره جست. همزمان با آن، شامل لیسه ( الحاج میرزا بهادر شهید ) در شهرستان خواهان ولایت بدخشان شد و تاصنف نهم درآنجا به آموزش دروس ابتدایی پرداخت که درآن روزگار، ازشاگردان معروف و ممتازآن لیسه محسوب میشد. پس ازآن درسال 1381 هجری آفتابی جهت فراگیر دروس مکتب، از بدخشان راهی کابل شد و درلیسههای معروف شهرکابل ( عبدالهادی داوی و محمد علم فیضزاد) تا صنف دوازدهم به دروس ابتدایی ادامه داد. وی پس ازسپری نمودن آزمون چهارونیمماهه صنف دوازدهم درکابل، بنا برمشکلاتی به استان تخار رفت و درسال 1384 ازلیسه عالی (ملا عبدالودود شهید) شهرتالقان، به درجهای بکلوریا فارغ گردید. پس ازسپری نمودن آزمون کانکور در استان متذکره، موفق بهراهیافتن بهدانشکده ژورنالیزم دانشگاه البیرونی گردید و پس ازیک سال "تاجیل"، دوباره بهادامهای تحصیلات عالی در آن دانشگاه پرداخت. مصداق درسال 1389 هجری آفتابی، ازدانشکدهای ژورنالیزم دانشگاه البیرونی، فارغ گردید. وی در جریان چهارسال تحصیلات دانشگاهی، همکاری خوبی با نشریهای قلمی دانشکده داشت که اشعار، مقالات و طنزهای زیادی از وی درآن جریده به نشرمی رسید. بنا بهگفته ای شخص خودش، وی درجریان تحصیل و مسافرت، با انواع مشکلات و نابهسامانیهای روزگار مبارزه کرده است و موفقیتهای نسبی و ناچیزی را که تاکنون نصیب شده، مدیون و مرهون حمایت و تشویق دوستان و همقطاران همدیارش میداند که باوی هم دورهای دانشگاه بوده اند. حفیظ الله مصداق پس از فراغت ازدانشگاه، در رسانه دیداری (تلویزیون) « نور » بهکار خبرنگاری پرداخت و اکنون مدت چهارسال می شود که به حیث مسئول گروه سیاسی رسانه دیداری « نور » و مجری برنامههای سیاسی آن تلویزیون کارمی کند. همزمان باکار خبرنگاری، مدت هشتسال در دانشگاه بهحیث استاد مضمون "ارتباطات انسانی" نیز فعالیت داشته است. او درکنار کارهای خبرنگاری، یکی از چهرههای جوان و شناختهشدهای ژانر «طنز » درکشور است. مصداق تاکنون دهها و صدها نبشتهای طنزی باموضوعات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و ... نگاشته است که بیشترطنزهای وی در رسانه های چاپی، سایتهای انترنتی، صفحات رسانههای اجتماعی به نشررسیده و در بسیاری برنامههای تصویری-تلویزیونی نیز بهخوانش گرفته شده است. حفیظالله مصداق جدا از نگارش طنز درقالب نثر، مهارت خاصی در نگارش طنز منظوم نیز دارد. از حفیظالله مصداق تاکنون سه مجموعهای طنزی بهنامهای "خجالتالتواریخ"، "لَنگِ قافله" و " تنبلالشعرا" که طنز منظوم است، بهنشر رسیده و برای دو مجموعهای دیگر نبشتههای طنزی دارد که متأسفانه تاکنون اقبال چاپ و نشر نیافته اند. ---
زندانینامه(زندگینامهای طنزی): زندگی نامه من حفیظ الله مصداق، زادهای سر زمین فقر و لاجورد، یعنی بدخشان هستم. پدر و مادرم بیسواد بودند و تاریخ تولدم را قید دفتر و کاغذی نکردند. باری از مادرم پرسیدم تاریخ تولدم چه زمانی است، گفت : همان وقتی که یک طوفان شدید و خاکباد شده بود. فکر میکنم سِّناً خیلی جوان هستم، اما چنان گوشمالی روزگار را خوردهام که گاهی چهرهام را در آیینه میبینم، حدس میزنم شاید در عروسی پدرم رقص کرده باشم. تا این جای زندگی، بیشتر از خمیرِ "بولانی" لت خوردم؛ از لتِ خانواده گرفته تا لتِ معلم و زور مندان. میگویند زندگی پر از فراز و نشیب است؛ اما من هرگز فراز و نشیبش را ندیدم و همواره در چُقوری زندگی بودم. نمیدانم دوازده سال مکتب را چهگونه خواندم، اما چهارسال دانشگاه را از جیب دوستان مصرف کردم. پس از دانشگاه، دوسال و اندی وظیفه نیافتم و بیشترِ اوقاتم برای چُرت زدن در بیتالخلا سپری میشد. هنوز هم پیشِ جیبهایم شرمنده هستم که فقط جایِ دستمال بینیام هستند و بس. پیش و پس از هر غذای شکم سیر غم میخورم. از وسایلِ نقلیه فقط را نندگی خر را بلد هستم. خانه که آرزوی محال است، حتا بیتالخلا هم ندارم، دو زن هم ندارم. کمتر کسی در حلقهای دوستانم یافت میشود که مرا شرمندهای اخلاقش نکرده باشد و سهچهار بار برایم قرض نداده باشد. فعلاً شکر خدا زنده هستم، نفس میکشم، خواب میکنم، بیدار میشوم و راه میروم.
top of page
$21.90Price
bottom of page