هنر رمان – میلان کوندرا
- Baset Orfani
- Apr 9
- 3 min read

کتاب هنر رمان، اثر میلان کوندرا، یکی از درخشانترین تأملات معاصر درباره چیستی رمان، رسالت آن، سیر تاریخیاش و رابطهی آن با انسان و جهان است. این کتاب نه صرفاً نظریهای ادبی، که بازتابی عمیق از بینش فلسفی و زیباییشناسی نویسندهای است که همزمان خالق و متفکر است، نویسندهای که رمان را نه تنها به عنوان ژانری ادبی، بلکه همچون شیوهای خاص از شناخت انسان و کاوش هستی تلقی میکند. کوندرا در این اثر با لحنی فلسفی اما بهطرز شگفتآوری روان و شاعرانه، دست به نوعی روایت درونی از تاریخ رمان و تبار آن میزند؛ از سروانتس و رابله آغاز میکند و به کافکا، پروست، هرمان بروخ، گوتفرید کلر، رابرت موزیل، توماس مان، و دیگرانی میرسد که هرکدام بهنوعی در ساختن رمان به عنوان یک هنر مستقل و چندصدایی نقش داشتهاند.
نقطهی آغاز تفکر کوندرا در این کتاب، ایدهی رمان به مثابه کاوش در وجود است؛ کاوشی نه از جنس علم یا فلسفه، بلکه از نوعی نگاه روایی که پیچیدگیهای روح انسانی و تناقضهای هستی را در میدان بازی تخیل و روایت به تصویر میکشد. رمان نزد کوندرا، جستوجوی حقیقت نیست، بلکه جستوجوی ممکنات است؛ مکانی برای کشف آنچه میتوانست باشد، و نه آنچه باید یا هست. کوندرا با استناد به نیچه، میگوید که جهان از آن حقیقت مطلق خالی شده است و هنر، و بهویژه رمان، جاییست که انسان در آن میکوشد با فقدان حقیقت کنار بیاید. این تفکر، جوهرهی نگرش کوندرا به تاریخ رمان را میسازد؛ او میبیند که هر نویسندهی بزرگ در تاریخ رمان، با یک کشف جدید در فرم و در مواجهه با بحرانهای انسان مدرن، چیزی را به این هنر افزوده است.
او بر این باور است که رمان اروپایی با سروانتس آغاز میشود؛ نه فقط چون دن کیشوت نخستین رمان بزرگ است، بلکه به این دلیل که این اثر نشاندهندهی نخستین برخورد بین دو چشمانداز متفاوت از جهان است: دیدگاه دونکیشوت و دیدگاه سانچو پانزا. این دو صدا، این دو برداشت از هستی، آغاز چندصدایی بودن رمان است. رمان در تعریف کوندرا، عرصهایست که در آن هیچ صدای واحدی حاکم نیست، هیچ ارزشی مطلق نیست، و هیچ حقیقتی بیپرسش باقی نمیماند. رمان از حقیقتهای مسلم و باورهای قطعی میگریزد، و جای آنها را با طنز، شک، پرسش، و گشودگی به ناشناختهها میگیرد.
در طول کتاب، کوندرا از مفاهیمی مانند «آگاهی اروپایی»، «فراموشی هستی»، و «ترس از نسبیت» استفاده میکند؛ مفاهیمی که تنها در بستر تاریخی و فلسفی اروپا قابل فهماند، اما در عین حال در دل آنها دغدغهای جهانی برای فهم انسان پنهان است. او با مروری تیزبینانه بر رماننویسان بزرگ قرن بیستم، بهویژه کسانی که در اروپا زیستهاند یا مهاجر شدهاند، نشان میدهد که چگونه تجربهی انزوا، تبعید، سانسور، ایدئولوژی و شکست تمدن، فرم رمان را تغییر داده و گسترش داده است. کوندرا با تجربهی زیستهاش از چکسلواکی کمونیستی، طعم تلخ ایدئولوژی و تبعید را چشیده، و این تجربه در لحن تأملبرانگیز و گاه تلخ و شوخطبعانهی او در سراسر کتاب آشکار است.
یکی از نکات مهم کتاب، نگاه کوندرا به نقش فرم در رمان است. برخلاف بسیاری از نویسندگان مدرن که فرم را همچون مانعی یا تشریفاتی زائد تلقی کردهاند، کوندرا باور دارد که فرم، نه تنها مانعی نیست بلکه ابزار کشف و انتقال معانی پنهان است. او از بروخ، موزیل و کافکا به عنوان کسانی یاد میکند که با شکستن فرمهای سنتی، راهی به سوی فرمهای جدید گشودند؛ فرمهایی که بتوانند تناقضات و گسستهای جهان مدرن را بازنمایی کنند. به باور او، شکست تمدن عقلانی اروپا، نهتنها سیاست و اخلاق، که ادبیات و هنر را نیز متأثر کرد، و رمان، به عنوان آیینهای از این بحران، راهی تازه برای بیان واقعیتهای نو جست.
در دل این همه، کوندرا همواره به طنز وفادار است؛ طنز نه به معنای خنده، بلکه به عنوان نوعی آگاهی. طنز، آن نگاه شکاک و سیال است که نمیگذارد هیچ حقیقتی بیش از اندازه جدی گرفته شود. این طنز، در رمانهای بزرگ و در کتاب هنر رمان حضوری اساسی دارد. کوندرا در برابر دیدگاههای پوزیتیویستی و مطلقانگار، از رمان بهعنوان فضایی برای نسبیت، تردید و چندگانگی دفاع میکند. و همین دفاع از رمان، دفاعیست از آزادی انسان؛ آزادی در اندیشیدن، در تردید کردن، در پرسیدن.
هنر رمان کتابیست که نهتنها برای دوستداران ادبیات، بلکه برای همهی کسانی که دغدغهی درک انسان و هستی را دارند، منبعی سرشار از ایده و اندیشه است. کتابی که همزمان خواننده را به سفر در تاریخ رمان میبرد و به تأملی در ماهیت انسان مدرن و سرنوشت او فرامیخواند. صدای کوندرا در این اثر، صدای نویسندهایست که با درد و درک، با شک و یقین، با عشق به فرم و معنا، از رمان به عنوان آخرین پناهگاه انسان سخن میگوید. رمانی که به قول او، اگر روزی بمیرد، چیزی اساسی از آگاهی انسانی نابود خواهد شد. و همین است که هنر رمان را نهفقط اثری ادبی، بلکه مانیفستی برای بقا و تداوم نگاه انسانی در جهانی بیقرار و پرتناقض میسازد.
بنگاه انتشاراتی فراز
فراز، آیینهدار فرهنگ و هنر!
Comments