top of page
Untitled design-9.png

الهام تاریک دکتر جکیل از اشراف‌زاده‌ای جنایت‌کار


در دل تاریکی‌های ذهن و اخلاق انسان، همواره آن کشاکش مرموز میان خیر و شر، نور و سایه، نیکی و تباهی، زمینه‌ای پربار برای تخیل ادبی و فلسفی فراهم کرده است. از میان آثاری که این دوگانگی را با دقت و ژرف‌نگری وصف کرده‌اند، بی‌تردید دکتر جکیل و آقای هاید اثر جاودانه‌ی رابرت لویی استیونسن، جایگاهی خاص دارد. این داستان کوتاه و عمیق که نخستین بار در سال ۱۸۸۶ منتشر شد، نه فقط روایتی از یک شخصیت دچار دوگانگی روانی، بلکه تمثیلی فلسفی از ماهیت متناقض انسان در بطن مدرنیته است؛ انسانی که در ظاهر با تمدن، اخلاق و قانون درآمیخته، اما در نهان، نیروهایی تاریک و ویرانگر در وجودش می‌جوشد و برای رهایی می‌تپد. اما آن‌چه این اثر را به مرز افسانه و واقعیت نزدیک‌تر می‌سازد، الهامی‌ست که بسیاری از پژوهشگران بر آن‌اند از زندگی شخصیتی حقیقی و فراموش‌شده در تاریخ گرفته شده باشد: اشراف‌زاده‌ای فرانسوی به نام «دی کانتر دو لوتوره‌آمون»، مردی با ظاهر موقر و رفتاری نجیبانه، اما با گذشته‌ای تاریک، رازآلود و جنایت‌بار.

 

رابرت لویی استیونسن، نویسنده‌ی اسکاتلندی با روحی بی‌قرار و ذهنی خلاق، مردی بود آشنا با تناقض‌های درونی انسان. خود در نبردی مداوم با بیماری، باورهای دینی دوران کودکی، و وسوسه‌های خلاقیت می‌زیست. او در دوره‌ای زندگی می‌کرد که جامعه‌ی ویکتوریایی بریتانیا، در اوج ظاهرسازی‌های اخلاقی، خویشتن‌داری‌های اجتماعی و سرکوب غرایز فردی بود. در چنین فضایی، مفهوم «زندگی دوگانه» نه تنها استعاره‌ای ادبی، بلکه واقعیتی روانی و اجتماعی به‌حساب می‌آمد. مردمان، اغلب صورتی متمدن و اخلاق‌گرا به خود می‌گرفتند، اما در خلوت، به هوس‌ها و خشونت‌های سرکوب‌شده‌شان تن می‌دادند. همین دوگانگی، که در متن جامعه تنیده شده بود، در قالب داستان دکتر جکیل، پزشک محترم و نیک‌نهاد، که با معجون شیمیایی خویش بدل به هیولای شهوانی و بی‌مهار، آقای هاید می‌شود، شکل یافت.

 

اما ریشه‌های الهام این اثر، شاید در زندگی واقعی مردی نهفته باشد که خود تجسمی از همین تضاد در زندگی انسانی بود؛ کانتر دو لوتوره‌آمون، نامی که با رمز و راز و جنایت گره خورده است. این اشراف‌زاده‌ی فرانسوی، که در اواخر قرن نوزدهم می‌زیست، در ظاهر مردی فرهیخته، متین، تحصیل‌کرده و اهل شعر و ادبیات بود، اما به‌گفته‌ی برخی مورخان، چهره‌ای پنهان از زندگی او وجود داشت: چهره‌ای که در شب‌های پاریس، در محافل زیرزمینی، به جنایت، فساد، و خشونت روی می‌آورد. زندگی او از چنان رمز و راز و گزارش‌های مبهمی آکنده بود که هنوز نیز مرز میان واقعیت و افسانه در روایت زندگی‌اش روشن نیست. نام حقیقی او به ندرت در متون رسمی آمده، اما روایات پراکنده‌ای وجود دارد که او در برخی قتل‌های زنجیره‌ای مشکوک، محافل سادومازوخیستی، و حتی مراسم‌های جادویی شرکت داشته است. بعضی گفته‌اند که او با چهره‌ای آرام در محافل اشرافی ظاهر می‌شد، اما شب‌هنگام، به هیولایی بی‌چهره و هراس‌انگیز بدل می‌گشت که از شکنجه و وحشت لذت می‌برد.

 

این روایت، اگرچه با افسانه و غلو درآمیخته، اما درست همان شمایل دوگانه‌ای را ترسیم می‌کند که استیونسن در هاید و جکیل خلق کرده است. پژوهشگران بر آن‌اند که استیونسن، با شنیدن یا خواندن روایات مربوط به کانتر، به جرقه‌ی نخستین برای خلق داستان خود دست یافته است. در آن دوران، داستان‌های جنایی، اخبار جلسات دادگاه، و مجلات ماجراجویانه، پر از شرح حال مردانی بودند که در دو چهره زندگی می‌کردند: چهره‌ی رسمی و محترم در روز، و چهره‌ای تاریک و سرکوب‌شده در شب. کانتر، با زندگی پرتناقض و هویت دوپاره‌اش، انگار نسخه‌ی زنده‌ی همان «هایدی» بود که در درون همه‌ی انسان‌ها کم‌وبیش وجود دارد، اما در برخی به شکلی بیمارگونه و آشکار تجلی می‌کند.

 

خود استیونسن نیز در نامه‌های شخصی‌اش، به علاقه‌ی خاصش به روان‌شناسی و پاتولوژی ذهنی اشاره کرده است. او بارها از کابوس‌هایی سخن گفته که الهام‌بخش صحنه‌های وحشتناک اثرش بوده‌اند. برخی حتی گفته‌اند که بخش بزرگی از دکتر جکیل و آقای هاید را در حالت نیمه‌خواب، در تب و لرز بیماری نوشته است. و در چنین حالت‌هایی، ذهن آدمی می‌تواند به اعماق ناخودآگاه سفر کند؛ همان جایی که هاید زندگی می‌کند، در تاریکی محض وجود، جایی که کنترل، اخلاق، قانون و منطق به تعلیق درمی‌آیند.

 

اثر استیونسن، با گذر زمان، نه تنها کهنه نشد، بلکه هر نسل، معنایی نو از آن برداشت. در قرن بیستم، روان‌کاوان، روان‌پزشکان، فلاسفه و حتی سینماگران به تفسیر تازه‌ای از این دوگانگی پرداختند. برخی آن را بازتاب نظریه‌ی فروید درباره‌ی «نهاد» و «فرامن» دانستند؛ برخی دیگر آن را نقدی بر جامعه‌ی بورژوایی و اخلاق ظاهری آن تعبیر کردند. اما در پس همه‌ی این تحلیل‌ها، ردپای همان الهام نخستین، همان افسانه‌ی مرموز کانتر دو لوتوره‌آمون، باقی ماند: انسانی که در یک بدن، دو هویت می‌زیست؛ یکی برای تماشای دیگران، و دیگری برای ترسیدن از خویشتن.

 

بنابراین، دکتر جکیل و آقای هاید، بیش از یک داستان ترسناک یا علمی‌تخیلی، یک آینه‌ است؛ آینه‌ای که هر خواننده‌ای را با چهره‌ی پنهان خویش روبه‌رو می‌سازد. و در پس آن، سایه‌ی سنگین آن اشراف‌زاده‌ی فرانسوی همچنان باقی‌ست؛ مردی که شاید هرگز وجود نداشته باشد، اما حقیقتش از هزار واقعیت تاریخی پررنگ‌تر است. حقیقتی درباره‌ی انسان، که نه سفید است و نه سیاه، بلکه آمیزه‌ای از نور و تاریکی، از فرشته و دیو، از دکتر جکیل و آقای هاید.



بنگاه انتشاراتی فراز

فراز، آیینه‌دار فرهنگ و هنر!

 
 
 

Comments

Rated 0 out of 5 stars.
No ratings yet

Add a rating

Partners

انتشارات برگ.png
Exile Music.png

© 2024 - 2025 by Faraaaz.com

  • Facebook
  • X
  • Instagram
bottom of page