top of page
Untitled design-9.png

فلم بینوایان ۲۰۱۲ - Les Misérables


فلم Les Misérables یا «بینوایان» محصول سال ۲۰۱۲، یکی از تأثیرگذارترین و پرشکوه‌ترین اقتباس‌های سینمایی از ادبیات کلاسیک جهان است؛ فیلمی که نه‌تنها داستانی بزرگ و چندلایه را روایت می‌کند، بلکه با بهره‌گیری از زبان موسیقی، بازی‌های برجسته و کارگردانی استادانه، به تماشاگران تجربه‌ای عاطفی، فکری و هنری عرضه می‌دارد که کم‌تر فیلمی در این سطح بدان دست یافته است. این فلم که توسط تام هوپر کارگردانی شده و در ژانر درام، موزیکال و تاریخی دسته‌بندی می‌شود، بر پایه‌ی رمان جاودانه‌ی ویکتور هوگو – نویسنده‌ی بزرگ فرانسوی – ساخته شده و با مدت زمان ۱۵۸ دقیقه، جهانی را به تصویر می‌کشد که در آن مفاهیمی چون عدالت، بخشش، فقر، عشق، انقلابی‌گری و انسانیت در تار و پود سرنوشت انسان‌ها تنیده شده است.

 

داستان فلم، بازتاب وفادارانه‌ای از رمان عظیم ویکتور هوگو است که در سال ۱۸۶۲ میلادی منتشر شد و از همان آغاز، وجدان بشری را به لرزه درآورد. بینوایان هوگو، اثری است حماسی، فلسفی، اخلاقی و اجتماعی که گستره‌ی آن از جزئیات زندگی فردی یک انسان تبعیدی تا تحولات انقلابی یک ملت امتداد می‌یابد. شخصیت محوری داستان، ژان والژان است؛ مردی که به‌خاطر دزدی یک قرص نان، نوزده سال زندان کشیده و پس از آزادی، در نبردی عمیق با قانون، جامعه، حافظه‌ی خویش و حتی خداوند، دگرگون می‌شود و به شخصیتی اخلاقی و فداکار بدل می‌گردد. این خط محوری، در کنار داستان‌های موازی و پرکشمکش دیگر – همچون زندگی فانتین، عشق ماریوس و کوزت، یا انقلاب دانشجویان پاریسی – پایه‌ی روایتی را شکل می‌دهد که فلم ۲۰۱۲ با دقت، احساس و عظمت تمام آن را به تصویر کشیده است.

 

در این فلم، هیو جکمن در نقش ژان والژان، نمایشی خیره‌کننده ارائه می‌دهد. چهره‌ای که در نگاه نخست، مردی خسته و مطرود از جامعه است، اما به‌تدریج و در روندی تراژیک-عرفانی، به تجسم نیکوکاری، گذشت و آزادگی بدل می‌شود. در مقابل او، راسل کرو در نقش ژاور، بازرس سخت‌گیر و قانون‌محوری است که جهان را تنها در قالب سیاه و سفید می‌بیند و نمی‌تواند بپذیرد که نجات یک انسان ممکن است بیرون از چهارچوب قانونی که او بدان ایمان دارد، تحقق یابد. تقابل این دو شخصیت – والژان و ژاور – با تمثیل دو نوع بینش: قانون‌گرایی خشک در برابر اخلاق‌گرایی انسان‌محور، قلب تپنده‌ی داستان است.

 

از دیگر بازی‌های برجسته، باید به ان هاتاوی در نقش فانتین اشاره کرد که برای اجرای بی‌نظیرش، جایزه‌ی اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل را از آن خود کرد. صحنه‌ی معروف آواز «I Dreamed a Dream»، که در آن هاتاوی با چشمانی اشک‌بار و صدایی لرزان، رؤیاهای بر باد رفته‌ی زنی فقیر و رنج‌دیده را بازمی‌گوید، یکی از جان‌کاه‌ترین لحظات سینمای معاصر به‌شمار می‌رود. همین یک صحنه، تمام عمق زخم‌های اجتماعی‌ای را که رمان و فلم قصد نمایش‌شان را دارند، به‌یادماندنی و محسوس می‌سازد.

 

فلم با ساختار موزیکال و اجرای زنده‌ی آوازها (برخلاف شیوه‌ی مرسوم ضبط جداگانه در استودیو)، مخاطب را درگیر یک تجربه‌ی کاملاً انسانی و بی‌واسطه می‌کند. موسیقی‌های این اثر، که پیش‌تر در موزیکال صحنه‌ای مشهور «بینوایان» ساخته شده بودند، در این فلم با چنان ظرافت و احساساتی بازتولید شده‌اند که پیوند عمیقی میان فرم هنری و مضمون اجتماعی فیلم برقرار شده است. قطعاتی چون One Day More، Do You Hear the People Sing? و Empty Chairs at Empty Tables نه‌تنها گوش‌نواز، بلکه حامل بار سیاسی، انقلابی و فلسفی‌اند و گویی صدای جمعیِ قرن نوزدهم فرانسه را به قرن بیست‌ویکم پیوند می‌زنند.

 

فلم Les Misérables با زبان تصویر و موسیقی، همان رسالت اخلاقی و اجتماعی‌ای را دنبال می‌کند که رمان ویکتور هوگو در قرن نوزدهم بدان همت گماشته بود: نمایاندن چهره‌ی پنهانِ فقر، شکستن کلیشه‌های قضاوت، نشان‌دادن شکوه ایثار و زشتی ظلم. در یکی از معروف‌ترین جملات این فلم آمده است:

"To love another person is to see the face of God."

«دوست‌داشتن یک انسان دیگر، همان دیدن چهره‌ی خداوند است.»

این جمله، نه‌فقط محور اخلاقی فلم، بلکه پیام مرکزی رمان ویکتور هوگو نیز هست؛ پیامی که ریشه در ایمان به ظرفیت اخلاقی بشر دارد، حتی در تاریک‌ترین لحظه‌ها.

 

آن‌چه این فلم را فراتر از یک اقتباس صرف می‌سازد، روحی است که در آن دمیده شده است. کارگردانی تام هوپر، طراحی صحنه‌های دقیق، لباس‌های باشکوه، نورپردازی‌هایی که درد و امید را هم‌زمان بازتاب می‌دهند، و نگاه انسانی‌ای که در جزئیات هر چهره و صحنه جاری‌ست، از Les Misérables یک اثر سینمایی بی‌زمان می‌سازد؛ اثری که نه فقط روایت یک دوران، بلکه پژواک همیشگی رنج‌ها و امیدهای بشر در هر عصر است.

 

بینوایان ۲۰۱۲، بیش از یک فلم یا یک موزیکال است؛ این اثر، فریاد خاموش کسانی‌ست که تاریخ غالباً نادیده‌شان گرفته، قصیده‌ای برای کسانی‌ست که عاشق شدند، جنگیدند، فدا شدند، و هرگز فراموش نشدند. و در این همه، آن‌چه ماندگار می‌ماند، ایمان به آن چیزی‌ست که ویکتور هوگو و تمام سازندگان این فلم می‌خواستند بگویند: این‌که نجات بشر، نه در قانون خشک، بلکه در محبت، بخشش، و دیدن انسان در انسان ممکن است.

 

از ابراز محبت و نظرات خوب شما بسیار سپاسگزاریم!

حضور شما در صفحه ادبی (فراز) به ما انگیزه می‌دهد تا با اشتیاق بیشتری در مسیر رشد و حمایت از ادبیات گام برداریم.

برای حمایت مستمر از فعالیت‌های ادبی فراز، خواهشمندیم صفحه ما را دنبال کنید و به وب‌سایت رسمی‌مان به آدرس www.faraaaz.com

مراجعه کنید تا از آخرین اخبار و خدمات بنگاه انتشاراتی فراز مطلع شوید.

 

با احترام

بنگاه انتشاراتی فراز

ایمیل: support@faraaz.no

وب‌سایت ما:

 

 
 
 

Comentários

Avaliado com 0 de 5 estrelas.
Ainda sem avaliações

Adicione uma avaliação

Partners

انتشارات برگ.png
Exile Music.png

© 2024  توسط فراز

  • Facebook
  • X
  • Instagram
bottom of page