زندگی نامه هنری میلر
- Baset Orfani
- Mar 8
- 3 min read

هنری میلر، نویسندهای که قواعد را شکست و جهان را از دریچهای متفاوت به تصویر کشید، در 26 دسامبر 1891 در محلهی یورکویل نیویورک چشم به جهان گشود. در خانوادهای آلمانیتبار پرورش یافت و کودکیاش را در میان ساختمانهای بلند و خیابانهای پرهیاهوی بروکلین گذراند. میلر از همان ابتدا روحی سرکش و ذهنی بیقرار داشت، اما نه در مدرسه درخشید و نه دلش با نظام آموزشی خشک و بیروح آن زمان بود. او مدتی در کالج تحصیل کرد اما خیلی زود آن را رها کرد و به کارهای گوناگون روی آورد؛ از رانندگی تاکسی گرفته تا تایپنویسی. اما هیچکدام از این شغلها او را راضی نمیکردند. در اوج فقر، سرگردانی، عشقهای نافرجام و تجربههای زندگی در پایینترین سطح اجتماعی، رفتهرفته نویسندهای در درونش رشد کرد که قرار بود مرزهای ادبیات را درنوردد.
میلر در دههی 1920 با زنی به نام جون مانسفیلد ازدواج کرد که تأثیر عمیقی بر زندگی و آثارش گذاشت. جون، زنی زیبا، مرموز و آزاداندیش بود و او را با دنیای هنر، فلسفه و زندگی بوهمی آشنا کرد. اما این رابطه پر از کشمکش بود و در نهایت، او را به نقطهای رساند که چارهای جز سفر نداشت. در سال 1930، میلر با چند دلار در جیب و رویایی بزرگ در سر، راهی پاریس شد. شهری که در آن، نویسندهی واقعی متولد شد. پاریس برای او، هم بهشت بود و هم جهنم. روزها را در کافهها و کتابخانهها میگذراند، با هنرمندان و نویسندگان آشنا میشد و شبها را در اتاقهای کوچک و نمور، روی کاغذهای زرد و کهنه، افکارش را مینوشت. در همان روزهای فقر و شوریدگی، شاهکارش «مدار رأسالسرطان» را نوشت؛ رمانی که مثل بمبی در دنیای ادبیات منفجر شد. این کتاب، ترکیبی از خودزندگینامه، تخیل، فلسفه و نقد تند اجتماعی بود؛ اثری که هیچ حد و مرزی نمیشناخت و زبانش تند و بیپرده بود. اما آمریکا، کشور زادگاهش، آن را کتابی مستهجن و ممنوعه اعلام کرد.
میلر از سانسور نمیترسید. او نویسندهای بود که میخواست حقیقت را بگوید، بیهیچگونه پردهپوشی. به نوشتن ادامه داد؛ «مدار رأسالجدی»، «بهار سیاه» و بعدها «سکسوس»، «پلکسوس» و «نکسوس» را خلق کرد که همه بازتابی از زندگی خودش بودند. سبک او بیهمتا بود؛ جریانی از آگاهی، بدون ساختارهای رایج، پر از تصاویر زنده و فلسفهای که در لابهلای کلماتش جریان داشت. او نویسندهای بود که زندگی را نه در چارچوب قراردادهای اجتماعی، بلکه در لحظات سرشار از لذت، درد، شور و کشف معنا میجست.
پس از سالها سفر و نوشتن، در دههی 1940 به آمریکا بازگشت و در کالیفرنیا سکونت گزید. سرانجام، در دههی 1960، کتابهایش در آمریکا مجوز انتشار گرفتند و او از نویسندهای ممنوعه به اسطورهای زنده تبدیل شد. میلر فقط یک نویسنده نبود، بلکه نمادی از آزادی مطلق در ادبیات بود. او تا پایان عمر، به نوشتن، نقاشی، عشقورزی و زندگی کردن ادامه داد و در 7 ژوئن 1980، در 88 سالگی، در خانهاش در کالیفرنیا از دنیا رفت. اما کلماتش هنوز زندهاند؛ بیباک، بیپروا و سرشار از زندگی.
آثار:
دهه 1930
· مدار رأسالسرطان (Tropic of Cancer) – 1934
· بهار سیاه (Black Spring) – 1936
· مدار رأسالجدی (Tropic of Capricorn) – 1939
دهه 1940
· لبخند در پای نردبان (The Smile at the Foot of the Ladder) – 1948
دهه 1950
· سکسوس (Sexus) – 1949 (اولین جلد از سهگانهی صلیب رزتی)
· پلکسوس (Plexus) – 1953 (دومین جلد از سهگانهی صلیب رزتی)
· نکسوس (Nexus) – 1960 (سومین جلد از سهگانهی صلیب رزتی)
کتابهای خاطرات سفر و مقالات
· کابوس هوای مشروط (The Air-Conditioned Nightmare) – 1945
· کلمبوس: کافه بینراهی (Colossus of Maroussi) – 1941 (سفرنامهی یونان)
· دنیای جنسیت (The World of Sex) – 1940
· شبهای عشق و هوس (Quiet Days in Clichy) – 1956
· چشماندازهای یونانی (The Colossus of Maroussi) – 1941
آثار منتشرشده پس از مرگش
· مکتوبات به آنائیس نین (Letters to Anaïs Nin) – 1987
· مکتوبات به لارنس دارل (Lawrence Durrell & Henry Miller: A Private Correspondence) – 1963
اینها مهمترین آثار او هستند، اما میلر مقالات، نامهها و آثار کوتاه بسیاری هم دارد که در طول زندگی و پس از مرگش منتشر شدند.
بنگاه انتشاراتی فراز
فراز، آیینهدار فرهنگ و هنر
برای ارسال مقالات و آثار علمی خود با هدف انتشار در نشریات فراز، خواهشمندیم با آدرسهای زیر تماس بگیرید.
با ما به تماس شوید:
امیدواریم که از خواندن این مطلب لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و پشنهادات خود را در مورد مطلب فوق در بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.
Comments